English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lower level U سطحپائینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lower level management U مدیریت سطح پایین
Other Matches
lower U پست تر
lower U عبوس ترشرویی
lower U : پایین اوردن تخفیف دادن
lower U تنزل دادن
lower U فروکش کردن
lower U پایین اوردن لوله
lower U ضعیف کردن
lower U اخم کردن
lower U هوای گرفته وابری
lower U خفیف کردن
lower U :اخم
lower U پایین تر
lower most U پایین تر
lower U کاستن از
lower U پایین دادن لوله
lower most U خیلی پست تر
Lower third U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
lower most U پایین ترین
lower most U اسفل
lower U پایین
the lower world U جهان پایین
the lower world U جهان مردگان عالم اسوات
lower class U بی کلاس [در جامعه]
lower cheek U قسمتانتهاییمیله
lower bar U میلهپایینی
lower gate U دروازهپائینی
lower eyelid U پلکپائین
lower bowl U حبابتحتانی
lower chord U قوستحتانی
lower mandible U آروارهتحتانی
lower class U طبقه سوم [اجتماع]
lower class U طبقه پایین جامعه
lower class U طبقه اجتماعی کم درآمد
To decrease. To lower. U پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
lower class U طبقه محروم
lower class U طبقه عوام
lower class U سطح پایین [اجتماع]
lower shell U قشرتحتانی
lower lobe U نرمهششزیرین
lower lip U لبهتحتانی
At lower levels. U در سطوح پایین تر
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع
the lower regions U جهان مردگان
lower limit U کران پایین
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes U طبقه پایین
lower floor U طبقه تحتانی
lower egypt U مصر پایینی
lower egypt U مصر سفلی
lower deck U پل پایینی
lower criticism U انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
lower courts U محاکم تالی
lower class U طبقه پایین
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower floor U اشکوب زیرین
lower limit U حد پائینی
lower limit U حد پایینی
lower mast U دکل پایین
lower threshold U استانه پایین
lower case U حروف کوچک
lower fungus U قارچ بدون کلاهک هاگ
lower courts U محاکم ابتدایی
lower boom U بوم میانی
lower limit U حد پایین
lower boom U تیرک میانی
lower bound U کران پایین
the lower regions U دوزخ
lower limit U حد تحتانی
lower court U محکمه تالی
lower high water U پایین ترین پیشرفت اب دریا
lower lateral lobe U پهنبزگتحتانیجانبی
lower sphere clamp U گیرهپایینیگوی
lower support screw U پیچحافظپایینی
main lower topsail U بالاترینبادباناصلیتحتانی
lower water datum U معدل پس رفت اب دریا
lower triangular matrix U ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
lower limit [of the integral] U کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
lower low water U پایین ترین پست رفت اب دریا
lower lateral sinus U روزنهتحتانیجانبی
lower flammability limit U حد پایینی اشتعال پذیری
lower blade guard U حافظتیغهپایینی
lower gill arch U قوستحتانیدستگاهتنفس
lower fore topsail U بالاترینقسمتبادبانچهارگوش
lower branch of meridian U نصف النهار زیرین
lower girdle facet (1 6) U احاطهکننده61تراشهپائینی
crankcase bottom o.lower half U قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
lower fore topgallant sail U بادبانتحتانیجلویدکلکشتی
lower guard retracting lever U سطحانقباضحافظتحتانی
main lower topgallant sail U بادبانبالایدکلاصلیتحتانی
he did his level best U کوتاهی نکرد
level out U برابر کردن
level best U خیلی خوب
O level U نمرهی قبولی در این امتحانات
A level U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level out U یکنواخت کردن
level U سطح برابر
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
level best U خیلی عالی
level with each other U برابر
level with each other U در یک تراز
level best U بسیارعالی
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level U تراز بنایی
level U هم تراز
level U هموار
level U الت ترازگیری
level U میزان
level U سطح
level U تراز
level U نشانه گرفتن
level U همسطح کردن
level U تراز کردن تراز
level U همسطح
level U هدف در خط دید شماقرارگرفت
level U مستقیم
level U رده
level U مسطح شدن
level U مسطح کردن
level U ترازکردن
level U ترازسازی
level U موزون هدف گیری
level U یک دست
level U یک نواخت
level U هم پایه
level U پایه
level U تراز سطح افقی افقی کردن
level to U تراز کردن
level U سطح ارتفاع
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
level U مسطح
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
on the level <idiom> U درستکار ،بی غل وغش
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
To belittle one self . To make oneself cheap . To lower oneself . U خود را کوچک کردن (سبک حقیر پست )
speed level U سطح سرعت
price level U سطح قیمت
rotational level U تراز چرخشی
power level U تراز توان
pezometeric level U سطح پیزومتری
optimal level U سطح بهینه
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
operating level U سطح فعالیت
multi level U چند سطحی
voltage level U سطح فشارالکتریکی
speed level U مرحله سرعت
protection level U سطح حفافت
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا
noise level U میزان خش
nesting level U سطح لانهای
nesting level U سطح تو در تویی
n level logic U منطق N سطحی
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean sea level U سطح متوسط دریا
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
maintenance level U سطح تثبیت
noise level U سطح پارازیت
nesting level U سطح اشیانهای
one level memory U حافظه یک سطحی
one level address U آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address U کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
oil level U سطح روغن
mean sea level U میانگین سطح دریا
upper level U سطحبالایی
top-level U کهبدان
top-level U افراد عالیرتبه
top-level U توسط افراد عالیرتبه
split-level U سه نیم اشکوبی
split-level U چند سطحی
level-headed U معقولانه
level-headed U متعادل
level-headed U ترازخوی
level-headed U راستبین
level-headed U معقول
white level U تراز سفید
water level U سطح اب
top-level U بلند پایه
alidade level U دستگاهسمتنما
still water level U سطحسکونآب
builder level U تراز بنایی
spirit level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bubble level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
camper level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level U تراز اب
storage level U تراز خزانه
stock level U سطح ذخیره انبار
stock level U سطح انبار
sound level U شدت صوت
sound level U شدت نسبی صوت
skill level U پایه مهارت فنی
skill level U پایه مهارت
significance level U سطح معناداری
signal level U سطح سیگنال
signal level U سطح علامت
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
storage level U تراز ذخیره تراز مخزن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com